تو بین منتظران هم عزیز من ، چه غریبی / عجیب تر ، که چه آسان نبودنت شده عادت
چه بیخیال نشستیم ، نه کوششی نه وفایی / فقط نشسته و گفتیم ؛ خدا کند که بیایی . . .
دلم هر جمعه در تاب و تب است / عاشقانه بی قرار دلبر است
گفتم جمعه شود پایان غمم / جمعه رفت و باز چشمم به راه است . . .
کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد / سوار صاعقه پا در رکاب خواهد شد
کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس / بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد . . .
میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان / هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان . . .
آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست ، هر کجا هست خدایا به سلامت دارش . . .
در وادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد
کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند ؟ خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید / که زانفاس خوشش بوی کسی می آید
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان (ع)