آسمون به ماه ميگه:عشق يعني چه؟
ماه ميگه:يعني بودن در آغوش تو
نه يادم مي کني نه مي روي ياد
به نيکي باد يادت اي پريزاد
عجب نبود کني فايز فراموش
فراموشي است رسم آدميزاد
سحرگه برگ گل تر شد ز شبنم
نسيم آهسته زلفش ريخت بر هم
بياور عطر زلفش سوي فايز
مرا فارغ کن از غم هاي عال
اول از روي ادب اي گل خوشبو سلام
دوم از روي محبت به تو دارم پيام
بي تو اي دوست گذر از جهان زندان من است
تا تو هستي در برم زندان گلستان من است
آسمون به ماه ميگه:عشق يعني چه؟
ماه ميگه:يعني بودن در آغوش تو
ماه ميگه:تو بگو عشق يعني چه؟
آسمون ميگه:انتظار ديدين تو.
برات مينويسم دوستت دارم آخه ميدوني؟ آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته به اين سادگيا پاک شدني نيست.گرچه پاره کردن يه کاغذ از شکستن يه قلبم ساده تر.ولي من مينويسم...من مينويسم دوستت دارم
بدون اراده متولد مي شويم،با حيرت زندگي ميکنيم و سپس با حسرت ميميريم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمي پذيرد دوستي هاي پاک و بي آلايش است.تقديم به بهترين.