غضنفر همش دعا مي کرده بچه دار شه
يه شب جبرئيل مياد تو خوابش ميگه . . .
خواننده تو عروسي ميگه: خانوما، آقايون، دستا بالا، ميخواهيم بريم بندر! طرف داد ميزنه: كجا؟ ما تا شام نخوريم هيچجا نميريم
غضنفر همش دعا مي کرده بچه دار شه يه شب جبرئيل مياد تو خوابش ميگه عوض اينهمه دعا برو زن بگير
هر وقت تو زندگي به يه در بزرگ که يه قفل بزرگ روش بود رسيدي ، نترس و نااميد نشو چون اگه قرار بود در باز نشه جاش يه ديوار مي گذاشتن
اولي: امان از دست اين زنها! زنم تمام دارائي ام را برداشت و رفت.
دومي: خوش به حالت! زن من تمام دارائي ام رو برداشت و نرفت!
بچه:مامان اون آقاروببين كچله!!!! مامان: هيس...ميفهمه بچه: اه...مگه تا حالا نفهميده