شمع سوزان توام اينگونه خاموشم نکن . . . از کنارت رفته ام ولي فراموشم نکن
شمع سوزان توام اينگونه خاموشم نکن... از کنارت رفته ام ولي فراموشم نکن
تنها براي چشمان تو مي نويسم که نگاهت تکراري از آسمان است... تو هماني هستي که بهار را برايم به ارمغان آوردي و من هماني هستم که به عشقت وفادار مانده ام و روزهاي بي تو را در دفتر دلم شمارش کردم...
ردپايم بي صداست عشق من بي انتهاست... ردپاي اشکهايم را بگير تا بداني خانه عاشق کجاست...
چه رنجي است لذت ها را تنها بردن... و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن... و چه بدبخت آزاد دهنده ايست تنها خوشبخت بودن...
گوشند غروب جائيست که آسمان زمين را مي بوسد... من امشب براي تو غروب مي کنم ، کجائي آسمان من !