گويند كه در روز قيامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.
باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين سينهي ما ميشود، كرب و بلاي حسين كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين
پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است ؟ آهي کشيد و گفت ماه محرم است...
نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز دانشآموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم فردا كه كسي را به كسي كاري نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم
گويند كه در روز قيامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.