کاش مغز داشتم و مرگ مغزي ميشدم و قلبم را به تو اهداء ميکردم...
شاهکار ادبي غضنفر: شب بود و خورشيد به روشني ميدرخشيد، پيرمردي جوان، يكه و تنها با خانوادهاش در سكوت گوشخراش خيابان قدمزنان ايستاده بود
کاش مغز داشتم و مرگ مغزي ميشدم و قلبم را به تو اهداء ميکردم..
(اس ام اس عاشقانه ي غضنفر!)
به غضنفر ميگن تو هميشه لپ لپ ميخري !؟ ميگه آره! بهش ميگن حالا جايزه هم توش داره؟ ميگه فکر نميکنم من لپ لپ و واسه کيفيتش ميخرم!
غضنفر داشته سوار اتوبوس ميشده رانندهه بهش ميگه دستت لايه در نره! غضنفر هم ميگه سرت لايه در نره!!!
غضنفر زنگ مي زنه فرودگاه و مي گه: شيراز تا تهران چقدر راهه؟ کارمنده مي گه: يه لحظه... غضنفر مي گه: خيلي ممنون! و قطع مي کنه