می نویسم « د ی د ار » تو اگر بی من و دلتنگ منی ... یك به یك فاصله ها را بردار
می نویسم « د ی د ار » تو اگر بی من و دلتنگ منی ... یك به یك فاصله ها را بردار
اگه يه شب به آسمون نگاه کردي ستاره نبود، من حاضرم تا صبح برات چشمک بزنم
غمگين تر از زمستون پاييزه چون بهارو نديده اما غمگين تر از اون منم چون که خيلی وقته تورو نديدم
چه نابرابرانه است جنگ من و تو قبول ندارم.... به جنگ آمده ای بی خبر و تيغ عشق آوردی ؟ حساب نکردی که من به جز تو هيچ ندارم؟
اگر يه موقع چشمت و باز کردي و ديدي که تو يه اتاقه تنگ و تاريکی که از ديوارش خون مياد و تنهايي نترس چون تو تو قلب مني